درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید من علیرضا نوری هستم از این که برای دانلود و تبلیغات ما را انتخاب کرده اید ممنونم لحظات خوشی را سپری کنید نظر را برای خدمت رسانی بیشتر یادتون نره


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 12
بازدید هفته : 471
بازدید ماه : 900
بازدید کل : 32777
تعداد مطالب : 170
تعداد نظرات : 65
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


بروز ترین مرجع دانلود در ایران
دانلود رایگان | نرم افزار | بازی | و هرچه را که بخواهید
دانلود رایگان و برنامه های کاربردی

مراسم شب هشتم محرم 90 - امامزاده علی اکبر چیذر - مداحی حاج محمود کریمی

 

شب یکی از الگوهای کربلاست. همه کربلا و همه شخصیت هایش برای هرکس می توانند الگو باشند اما بین عباس (ع) و یاران حتما فرقی است ؛ بین علی اکبر (ع) و اصحاب فرق های بسیاری است ؛ امشب شب حضرت علی اکبر (ع) است. شب کسی که از نظر شباهت های ظاهری نزدیک ترین فرد به پیامبر خاتم (ص) بود ؛ شب جوان امام حسین که اولین نفر از بنی هاشم به میدان جنگ رفت تا ثابت کند نه فقط به خاطر این که امام حسین (ع) پدرش بود بلکه به خاطر دفاع از ولایت و اسلام جانش را فدا می کند. الگوی ما باید حضرت علی اکبر (ع) باشد ، جوانی که از هر نظر نمونه بود و برای همیشه تاریخ هم نمونه جوانان باقی خواهد ماند. لحظه شهادت وقتی پدر را دید فرمود ای پدر به خدا جدم پیامبر را دیدم که مرا به سوی خود و بهشت برین فرا می خواند. تنها بدن حضرت علی اکبر بود که در کربلا قبل از شهادت تکه تکه شد و معروف است که بدن آن حضرت را جوانان بنی هاشم به عبا به خیمه ها بردند. خدا را به بدن پاره پاره علی اکبر (ع) قسم می دهیم ظهور امام زمان (عج) را نزدیک کند ؛ سر حاجات همه مان همین است ، او که آید غم دل برود.  


داستان اشک ‌ریختن حضرت آدم بر نام امام حسین(ع)

جبرئیل گفت: این فرزند تو به مصیبتی بزرگ مبتلا شود که همه مصیبت‌ها در نزد او کوچک باشد...کشته می شود در حالتی که تشنه باشد و بی کس باشد و تنها و فرید باشد و او را ناصری و معینی نباشد.

 

صاحب کتاب «در الیمین» در تفسیر این آیه مبارکه از قرآن کریم «فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم» می فرماید: خلاصه معنی چنان است که آدم (ع) در ساق عرش کلمه چند نگریست، جبرئیل او را بیاموخت که بدان کلمات که اسماء پیغمبر و آل پیغمبر بود پناهنده شود و بدین گونه سخن کند: «قال: یا حمید بحق محمد، یا عالی بحق علی، یا فاطر بحق فاطمه، یا محسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان».

 

خدا را بدین کلمات سوگند داد، چون به نام حسین(ع) رسید آتش از قلبش برانگیخت و آب از چشمش بریخت. گفت: ای جبرئیل، چه شد که در ذکر پنجم قلب من بشکافت و اشک من جاری شد؟ جبرئیل گفت: این فرزند تو به مصیبتی بزرگ مبتلا شود که همه مصیبت‌ها در نزد او کوچک باشد.

 

گفت ای برادر آن چه مصیبتی است؟

 

قال: یقتل عطشاناً غریباً وحیداً فریداً، لیس له ناصر ولا معین و لو تراه یا آدم و هو یقول وا عطشاه وا قله ناصراه حتی یحول العطش بینه و بین السماء کالدخان فلم یجبه احد الا بالسیوف و شرب الحتوف، فیذبح ذبح الشاه من قفاه و ینهب رحله اعدائه و تشهر رؤسهم، هو و انصاره فی البلدان و معهم النسوان، کذالک سبق فی علم الواحد المنان.

 

گفت: کشته می شود در حالتی که تشنه باشد و بی کس باشد و تنها و فرید باشد و او را ناصری و معینی نباشد. ای آدم، اگر او را ببینی در حالتی که می گوید: «وا عطشاه وا قله ناصراه» تا گاهی که از تشنگی چشمش چنان تاریک می شود که آسمان را نتواند دید و هیچ کس او را جواب نگوید الا با زبان شمشیر و شراب مرگ . پس، او را می‌کشند چنانکه گوسفند را از قفا سر میبرند، و احمال و اثقال او را دشمنان او به نهب و غارت می برند و سر او و اصحاب او را بر سنان‌ - نیزه‌ها - می کنند و در شهرها می گردانند و اهل‌بیت او را اسیر می گیرند. و این صورتی است که از پیش به علم خداوند واحد برگذشته است. چون این سخن به پایان رفت، آدم و جبرئیل چون زنانی بچه مرده، گریستند...



ادامه مطلب ...


مراسم شب تاسوعا محرم 90 - امامزاده علی اکبر چیذر - مداحی حاج محمود کریمی

 

چه بسیار محبانی بودند که سال گذشته چنین شبی برای اسوه مردانگی و ادب به سینه زدند اما امسال زیر خاک ها آرمیده اند. خدا را شاکریم که یک سال دیگر مهلت داد تا در شب حضرت عباس (ع) بر سر و سینه بزنیم و در رسای کسی که امام زمان خودش فرمود هرجا روضه عمویمان ما هم آنجا هستیم گریه کنیم. امام زمان (عج) فرمود هرگاه خواستید عمویمان را صدا بزنید با نام « یا ابالغوٍث ادرکنی » یاد کنید تا حاجات خود را بگیرید. عباس نماد مردانگی ، شجاعت ، ادب ، وفا و خلاصه ی همه خوبی هاست. کسی که تا آخر عمر به امام حسین (ع) برادر نگفت ؛  کسی که در قیامت خدا به جای دست های قطع شده اش ، بال هایی اهدا خواهد کرد که همه بهشتیان به آن بال ها قبطه خواهند خورد. همه عالم می گویند حسین اما خود حسین گفت عباس! در دارالشفای حسین بیشتر بیماران را عباس درمان خواهد کرد. باب الحوائج که نه فقط شیعه ها بلکه اهل سنت ، یهودی و مسیحی حاجات فراوان گرفته اند. بازهم سر همه حاجات ظهور امام زمان (عج) است ؛ خدا را به دستان بریده عباس (ع) قسم می دهیم ظهور امام زمان را نزدیک کند ، دوم حاجات هم سلامتی رهبر معظم انقلاب و سوم هم عاقبت به خیری همه مسلمانان که بهترین آرزوها برای هرکس است. در این شب عزیز ما را هم دعا کنید تا شاید قمر منیر بنی هاشم گوشه چشمی به ماکند و چه بیت با معنایی است که می گوید :
سقایی که همیشه آب به دستان تشنه ها میده 
                                                                امشب چی میشه که بیاد یه کاسه به ما بده


عنايت به كودك مسيحي

جناب حجه الاسلام و المسلمين آقاي حاج شيخ حسين اثني عشري، مروج و حامي مكتب اهل بيت عصمت  طهارت عليهم السلام طي نامه‌اي از تهران، عاصمة تشيع، نوشته‌اند:

 

صبح روز هشتم محرم الحرام سال 1415 هـ، بعد از خواندن روضه در منزلي كه در خيابان دولت تهران بود(منزل جناب آقاي ميلاني، هنگامي كه به طرف ابتداي خيابان مي‌رفتم آقا و خانم جواني گريه كنان نزد من آمدند و از من خواستند كه براي خواندن روضه به مجلسي كه روز نهم (تاسوعا) دارند بروم. آنان گفتند كه ما جزو اقليتهاي ديني هستيم و از گروه ارامنه مي‌باشيم.

 

از ايشان سؤال كردم كه شما به چه علت تصميم به برگزاري چنين مجلسي گرفته‌ايد؟ گفتند: ما پسري داريم كه پنج سال دارد. مدتي بود كه وي مبتلا به بيماري خوني شده بود. معالجات فراواني براي او انجام شد ولي نتيجه‌اي نگرفتيم. چندي پيش اطبا به ما گفتند كه اين مرض خوب شدني نيست، و ما را كاملا از بهبودي وي نااميد كردند.چند روز قبل، با همسايه منزلمان كه مسلمان است در اين موضوع صحبت مي‌كرديم. او گفت: امروز روز اول محرم است. شما نذر كنيد كه اگر فرزندتان شفا گرفت يك جلس روضة حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام با سفرة اطعام بگيريد، اگر تا تاسوعاي امسال حاجتتان را گرفتيد همين امسال،‌وگرنه سال آينده نذرتان را ادا كنيد.

 

صبح روز پنجم محرم بود كه ديدم فرزندم بعد از بيدار شدن از خواب نشاط و هيجان خاصي دارد از او سؤال كردم كه چه شده؟ گفت: نزديك صبح بود كه خواب سيدي را ديدم. پرسيدم اسم شما چيست؟ شخص ديگري گفت كه اين آقا قمر بني هاشم(عليه السلام) هستند. (البته خواب طولاني بود كه در آنجا مجال نبود كه همه‌اش را بشنوم)‌ و من الان احساس مي‌كنم كه شفا گرفته‌ام و حالم كاملا خوب است. ظاهر او هم به نظر ما تغيير كرده بود و حالات سابق را نداشت. لذا ما همان روز او را جهت انجام آزمايشات به بيمارستان برديم. جواب آزمايشات تماما سالم بود، براي اطمينان به بيمارستان ديگري نيز مراجعه كرديم جواب آنها هم همان بود، پس از مراجعه به دكتر معالج و نشان دادن جواب آزمايشات با حالت تعجب به ما گفت كه اين غير از معجزه چيز ديگري نمي‌تواند باشد.

 

حال تصميم به اداي نذر گرفته‌ايم. ضمنا همان همسايه به من گفت كه چون تو ارمني هستي و مسلمانان ممكن است در مجلستان شركت نكنند و از طعام شما نخورند. لذا شما وسائل پذيرائي را فراهم كن و به منزل ما بياور، ما آنها را آماده مي‌كنيم و مجلس را هم در منزل ما بگيرد. و باز به من گفت كه براي خواندن روضه هم خودت شخصي را دعوت كن.

 

پرسيدم از كجا؟ گفت به درب حسينيه‌ها يا مساجد برو آنجا شخصي را پيدا خواهي كرد.

 

ما هم بعد از مراجعه به دو يا سه حسينيه يا مسجد، به شما برخورديم؛ لذا اگر ممكن است فردا به مجلس ما تشريف بياوريد و روضة حضرت ابوالفضل را بخوانيد.

 

من نيز قبول كردم و فرداي آن روز ، كه روز تاسوعا بود، به منزلي كه در حدود دو راهي قلهك بود رفتم و بحمدلله مجلس برقرار شد.

 

بعد از مجلس، خانم صاحب خانه كه همسايه آن خانم ارمني بود به من گفت كه در اين مجلس حدود ده زن ارمني حضور دارند كه به قصد شركت در مجلس روضة حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام آمده‌اند. اللهم ارزقنا زيارته و شفاعته.



ادامه مطلب ...


 

بالاخره شب عاشورا فرارسید. یکی از بهترین شب های سال که ارباب دو عالم یارانش را جمع کرد و در آسمان ها زندگی بهشتی را نشانشان داد. یارانی که همه حسین (ع) را به تمامی نعمت های بهشتی ترجیح دادند. حبیب که دو بار برای امام کشته شد بازهم اگر زنده شود راه حسین را انتخاب خواهد کرد. عباس (ع) نمونه وفاداری و مردانگی است بازهم اگر به دنیا بازگردد سقای فرزندان امام حسین (ع) خواهد شد. امشب شب همه کربلا است ؛ شب حسین ، شب عباس ، شب علی اکبر و شب همه اصحاب و یاران که حسین را به همه خوبی ها ترجیح دادند تا فردا در عاشورا از دستان رسول خاتم جام شهادت را بنوشند. اعمال فراوانی برای امشب ذکر شده است ؛ مثل همیشه اولین آرزویمان دیدن جمال حضرت حجت است ؛ خدا را به تمامی خوبی های کربلا ، به حسین (ع) ، به دستان بریده عباس (ع) قسم می دهیم ظهور منجی عالم بشریت را نزدیک کند. از خدا می خواهیم در کنار یا حسین هایی که می گوییم کمک کند که با حسین باشیم. یا حسین با حسین است که معنا پیدا می کند.


باب الحوائج

عالم ربّانى حاج شيخ مرتضى آشتيانى رضوان الله تعالى عليه فرمود: كه حجة الاسلام حاج ميرزا حسين خليلى طهرانى اعلى الله مقاله فرمود: خبر داد ما را شيخ جليل و رفيق نبيل كه با همديگر سر درس صاحب جواهر رضوان الله تعالى عليه حاضر مى شديم .

 

يكى از تجار كه رئيس خانواده الكبّه بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤ دبى داشت ، والده اش علوّيه محترمه همين يك پسر را داشتند كه اين هم مريض مى شود، بقدرى مرضش سخت مى شود كه به حال مرگ و احتضار مى افتد.

 

چشم و پاى او را مى بندند. پدرش از اندرون خانه به بيرون مى رود، و به سر و سينه مى زند مادر علويه اش به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف مى شود و از كليددار آن آستان خواهش و تمنا مى كند كه اجازه دهد شب را تا صبح توى حرم بماند.

 

كليددار اول قبول نمى كند، ولى وقتى خودش را معرفى مى كند و مى گويد: پسرم محتضر است و چاره اى جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج ندارم كليددار قبول مى كند و به مستخدمين دستور مى دهد كه علويه را در حرم شب بيتوته كند.

 

شيخ جليل فرمود: بنده همان شب به كربلا مشرف شدم و اصلاً خبر از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم ، همان شب كه بخواب رفتم ، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سيدالشهداء علیه السلام مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبيب بن مظاهرع وارد شدم ، ديدم بالاى سر حرم ، زمين تا آسمان مملو از ملائكه هاست و در مسجد بالا سر حضرت پيغمبر ص و حضرت اميرالمؤ منين على علیه السلام روى تخت نشسته اند. در همان موقع ملكى خدمت حضرت آمده فرمود: السلام عليك يا رسول الله سپس فرمودند: حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس علیه السلام فرمود: يا رسول الله پسر اين علويه عيال حاجى الكبه مريض است و به من متوسل شده ، شما به درگاه خدا دعا كنيد كه پروردگار او را شفا عنايت فرمايد:

 

حضرت رسول ص دستها را به دعا بلند كردند و بعد از چند لحظه فرمودند: مرگ اين جوان رسيده و كارى نمى شود كرد. ملك رفت و بعد از چند لحظه ديگر آمد و پس از عرض سلام همان پيغام را آورد.

 

حضرت رسول ص باز دستها را به دعا بلند كرده باز همان جواب را فرمودند: ملك برگشت .

 

يك وقت ديدم ملائكه اى كه در حرم بودند، يك مرتبه مضطرب شدند، ولوله و زلزله اى در بين شان بوجود آمد، گفتم چه خبر شده ؟! خوب كه نگاه كردم ، ديدم خود حضرت باب الحوائج علیه السلام كه با همان حالى كه در كربلا به شهادت رسيده اند دارند تشريف مى آورند، به حضرت رسول ص سلام كردند و بعد فرمودند: فلان علويه به من متوسل شده و شفاى جوانش را از من مى خواهد شما از حضرت حق سبحانه بخواهيد كه يا اين جوان را شفا دهد و يا اينكه ديگر مرا باب الحوائج نگوئيد.

 

تا پيغمبر اين حرف را شنيد چشمان مباركشان پر از اشك شد و رو به حضرت امير علیه السلام نمود و فرمودند: يا على تو هم با من دعا كن هر دو بزرگوار دست ها را رو به آسمان كرده و دعا فرمودند، بعد از لحظه اى ملكى از آسمان نازل شد و به محضر مقدس حضرت رسول اكرم ص مشرف شده و سلام كرد و فرمود: حضرت حق سبحانه و تعالى سلام مى رساند و مى فرمايد: ما لقب باب الحوائجى را از عباس نمى گيريم و جوان را هم شفا داديم .

 

من فورا از خواب بيدار شدم و چون اصلاً خبرى از اين ماجرا نداشتم ، خيلى تعجب كردم . ولى گفتم : اين خواب صادقه است و در آن حتما سِرّى هست .

 

وقتى كه برخاستم ديدم سحر است و ساعتى به صبح نمانده چون تابستان هم بود، طرف خانه حاجى الكبه براه افتادم .

 

وقتى وارد خانه شدم ، پدر آن جوان را در ميان خانه ديدم كه راه مى رود و به سر و صورت مى زند. به حاجى گفتم : چطور شده چرا ناراحتى ؟! گفت : ديگه مى خواهى چطور بشود. جوانم از دستم رفت .

 

دست او را گرفتم و گفتم آرام باش و ناراحتى نكن ، خدا پسرت را شفا داده و ترس و واهمه اى هم نداشته باش ، خطر رفع شده ، تعجب كنان مرا به اطاق جوان مريض و مرده اش برد، وقتى كه وارد شديم بقدرت كامله حق جوان نشست و چشم بند خود را باز كرد.

 

حاجى تا اين منظره را مشاهده كرد دويد و جوانش را بغل كرد.

 

جوان اظهار گرسنگى كرد، برايش غذا آوردند و خورد! گويا اصلاً مريض ‍ نبوده.



ادامه مطلب ...


مراسم عصر عاشورا محرم 90 - امامزاده علی اکبر چیذر - مداحی حاج محمود کریمی

 

دردناک ترین روز شیعه فرا رسید. روز عاشورا که برای همیشه تاریخ شیعیان در عزای امام خوبی ها و یاران باوفایش که در صحرای کربلا به شهادت رسیدند خواهند گریست. روزی که جهل و نادانی یک نسل از انسان ها باعث شد تا فرزند رسول خدا به فجیع ترین شکل ممکن به شهادت برسد تا اسلام زنده بماند. لقمه های حرام کار خود را کرد تا جایی که شش ماهه امام هم به شهادت رسید و حالا بعد از 1400 سال بازهم شیعیان و حتی ادیان دیگر در عزای امام حسین عزاداری می کنند. خدا به موسی فرمود اگر هرکس را تو شفاعت کنی خواهم بخشید به جز گروهی از افراد که حتی اگر پیامبر خاتم هم ضمانت آن ها را کند قبول نخواهم کرد و آن ها همان قاتلان حسین (ع) هستند که خودم از آن ها انتقام خواهم گرفت. همانطور که در این ده روز سعی کردیم یا حسین گقتیم سعی کنیم از این به بعد هم علاوه بر یا حسین گفتن با حسین هم باشیم تا برای حکومت عدل امام زمان (عج) آماده شویم. خدا را به سر بریده امام حسین (ع) قسم می دهیم که ظهور امام زمان را نزدیک کند.



شراب هیأت

از مجلس برگشته بود، خسته. به نظر خودش منبر خوبي شده بود. معروف بود و محبوب مردم. نزديك خونه كه رسيد ديد گوشه كوچه چند تا بچه خيمه‌اي زدند، سياه. تا چشمشون به حاج آقا افتاد دويدند جلو. حاج آقا يه روضه برامون مي‌خوني؟

 

-خسته‌ام

 

-تو رو خدا، فقط چند دقيقه!

 

-باشه ولي فقط چند دقيقه!!!

 

-هوراااااومد تو چادر و يه نگاه كرد، منبري نديد! صندلي هم! گفت: منبر، صندلي، چيزي؟

 

بچه‌ها گفتند: الان مياريم، چندلحظه بيشتر طول نكشيد كه يه پيت حلبي آوردند.به ناچار رو همون پيت حلبي نشست و مختصر روضه‌اي خوند، اما گريه شديد بچه‌ها يه كمي براش عجيب بود.به محض اينكه روضه تموم شد بچه‌اي با يه سيني چاي وارد خيمه شد. اول جلوي حاج آقا اومد و تعارف كرد. چايي رو كه برداشت با خودش گفت اينها بچه‌اند معلوم نيست ملاحظه نجس و پاكي رو مي‌كنند يا نه!!! و چايي رو طوري كه كسي نفهمه از زير چادر ريخت بيرون. حالا ديگه رسيده بود خونه، آروم آروم خواب بهش غلبه كرد، تو عالم خواب بي‌بي حضرت زهرا رو ديد، اما خانم از دستش ناراحت بود، خانم بهش گفت: چايي رو كه ريختي بيرون خودم برات ريخته بودم.



ادامه مطلب ...


صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 19 صفحه بعد

 
 
نویسندگان
پیوندها
آخرین مطالب